ealth / welθ / ?? noun اسم W3
1 [غير قابل شمارش] مقدار زيادي پول ، املاک و غيره که يک شخص يا کشور صاحب آن است
ثروت اين کشور از نفت اين کشور حاصل مي شود.
توزيع ثروت (= نحوه تقسيم ثروت بين مردم يک کشور يا جامعه)
هدف صنعت ايجاد ثروت است.
2 → ثروت از چيزي
نمونه هايي از Corpus
ثروت
• بازي اقتصادي بازار با توزيع اوليه درآمد و ثروت آغاز مي شود.
• در اين فصل به بررسي توزيع نابرابر قدرت ، اعتبار و ثروت در جامعه مي پردازيم.
در جدول 8-5 سهم کل ثروت خانوار که در سالهاي 1922 تا 1981 توسط ثروتمندترين 1 درصد از خانوارها نگهداري مي شود را نشان مي دهد.
آنها آنها را براي ايجاد ثروت بيشتر سرمايه گذاري مي کنند.
• بايد پاکسازي و پاکسازي شود تا محيط ما غيرقابل تحمل شود و ثروت ما به جاي يک نعمت ، نفرين شود.
• به تدريج فهميديم که عليرغم ثروت ، گرما و راحتي ، تمپلکومبي هواي مه آلود و شوم را برگزار کرد.
ايجاد ثروت
• آنها ثروتي ايجاد مي کنند ، اما ثروتي که تاچر و شرکت مي خواهند بدون پرداخت هرگونه مبلغي ، پرداخت کنند.
• سوم ، يک بخش بزرگ دولتي به کاهش اقتصادي کمک مي کند زيرا ثروت ايجاد نمي کند در حالي که بخش خصوصي چنين مي کند.
• و در اين روند ، آنها شروع به ايجاد ثروت در مقياس بسيار گسترده کردند.
• دولت محافظه کار هميشه مي گفت که ما بايد ابتدا ثروت ايجاد کنيم و سپس خدمات عمومي خود را بهبود بخشيم.
• هدف صنعت ايجاد ثروت است.
• اين وظيفه مثبت براي ايجاد جذب پول اما در چارچوب مسئوليت هاي اعتقادي ما است.
• دستور براي ايجاد ثروت هرگز نمي تواند آسيب دائمي به توازن طبيعت توجيه کند.
• دولت مي تواند کارهاي زيادي براي تعيين مرزهايي انجام دهد که در آن مي توان ثروت ايجاد کرد.
از فرهنگ لغت تجارت Longman
ثروت / welθ / اسم [غير قابل شمارش]
مقدار زيادي پول يا دارايي با ارزش
اقتصاد کلمبيا نبايد تنها به ثروت معدني آن متکي باشد.
اين قانون به گونه اي طراحي شده است كه به شركت هاي آمريكايي توانايي استولاك ثروت از عمليات خارج از كشور را بدهد.
صفت خوشمزه
اين شرکت پول را براي سرمايه گذاران ثروتمند و شرکت هاي کوچک مديريت مي کند.
https://modireafkar.ir/law-of-attraction-of-wealth/
درباره این سایت